دستگیری مرد تبریزی که همسرش را با کلت کمری کشت / چند نفر دیگر را هم زخمی کرد
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۲۹۹۸۹
به گزارش صدای ایران از رکنا در تبریز، یکی از بستگان نزدیک این خانواده که نخواست نامش فاش شود در گفت و گو با خبرنگار این رسانه با اشاره به جزئیات این حادثه دلخراش گفت: از چند وقت قبل، برادر علی فوت کرد و طبق رسم و رسوم قدیمی علی با همسر برادر مرحومش (که همان دختر خاله اش است) ازدواج کرد؛ زنداداش علی از همسر اولش یک فرزند نیز دارد که در حال حاضر 14 ساله است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسن می خواست تا آنان را از منزلش بیرون کنند اما حسن از این کار امتناع می کرد
علی به همراه برادر دیگر خود، حسن، در ساختمان دو طبقه زندگی می کرد و روز گذشته پدر خانم حسن، که همان بردار خانم علی نیز محسوب می شود در منزل علی مهمان بودند. اما علی به هیچ وجه موافق این مهمانی نبود و مدام از حسن می خواست تا آنان را از منزلش بیرون کنند اما حسن از این کار امتناع می کرد و می گفت بیرون کردن مهمان کار بسیار زشتی محسوب می شود و این کارباعث به هم ریختن بیشتر اعصاب علی شد.
علی همسر خود را صدا می کند و می گوید بیا فالت را بگیرم؛ همسرش هم از همه جا بی خبر وقتی نزد همسرش می رود، علی با کلت کمری او را کشت
علی از مدت ها قبل مدام کتاب های عجیب و غریب از جمله فال گیری و... می خواند و این کتاب ها ذهنش را بسیار درگیر کرده بود؛ تا این که روز گذشته و در وسط همان مهمانی، علی همسر خود را صدا می کند و می گوید بیا فالت را بگیرم؛ همسرش هم از همه جا بی خبر وقتی نزد همسرش می رود، علی با کلت کمری که به نظر می رسد از قبل آماده کرده بود، یک گلوله وسط پیشانی همسرش می زند و وی در دم جان خود را از دست می دهد.
او همچنین با همین اسلحه برادرش حسن و نیز پدر زن حسن را زخمی می کند که در حال حاضر درد بیمارستان بستری هستند؛ همچنین در این میان دختر 12 ساله برادرش نیز از ناحیه ریه زخمی شده است و در بیمارستان به سر می برد.
همچنین از همسایه های متهم و نیز شاهدان عینی ماجراگفتند: روز گذشته حدود ساعت 10 شب بود که یهو صدای شلیک شنیدیم، ترسیدیم و سریع به بیرون رفتیم تا ببنیم ماجرا چیست که در کمال ناباروری حسن را دیدیم که مقابل منزلشان افتاده است و خون از بدنش می رود، تمام همسایه ها نیز بیرون آمدند. سریع با پلیس و اورژانس تماس گرفتیم.
پلیس ها و اورژانس از راه رسیدند؛ پلیس ها به داخل ساختمان رفتند و خانمی فوت شده و نیز دو مرد و یک کودک زخمی را تحویل اورژانس دادند. همچنین پلیس ها در همان ساختمان اسلحه فرد ضارب را اخذ و وی را همراه با خود بردند.
سرهنگ هاشم شعفی معاون اجتماعی غفرماندهی انتظامی آذربایجان شرقی نیز صبح امروز با تایید خبر فوت این خانم اعلام کرد: زنی که در درگیری مسلحانه در تبریز به دلیل اختلافات خانوادگی زخمی شده بود، جان خود را از دست داد. این حادثه عصر دیروز اتفاق افتاد و مجروحان آن به بیمارستان منتقل شدند، اما زن فرد ضارب به دلیل شدت جراحات وارده درگذشت.
منبع: صدای ایران
کلیدواژه: قتل زن توسط همسرش کلت کمری تبریز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۲۹۹۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا می زد؟ /آقا مصطفی اصلا از وضعیت نجف راضی نبود /او نمی خواست مثل بقیه پوشیه بزنم
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطره ای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛« آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند. یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»
2727
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900022